به نام "او"
آمدم خودم را قربانی کنم که جبران کنم.
که نگذارم کسی کاری که من کرده ام را بکند.
خودم را تندیسی کرده ام از عبرت. که دیگران شبیه من نشوند.
به او گفتم نکن. چیزی هست در جهان که اگر خاموش شود دیگر هیچ شادی ای را احساس نخواهد کرد
و کاش خاموش نمیشد.
تمام شد. باید تمام میشدم.
"مسافر"
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت